تبیین افراز ملک مشاع : مالی افراد جامعه دربردارنده اوصاف و مناسباتی است
که علقه انسانها را با اشیاء نشان می دهد. این وابستگی گاهی بصورت فردی و
زمانی به نحو اشتراکی ظاهر می شود. اموال مشترک خواه با اسباب قهری بوجود
بیایند و یا با اسباب اختیاری، عمدتاً در ذات خود قابلیت تجزیه و تقسیم را
دارا می باشند و از آنجا که بقای حالت اشاعه، قدرت تصرف هر شریک بر مال
خویش را محدود می سازد و هر شریک نمی تواند به نحو استقلال بر مال خویش
تسلط مالکانه داشته باشد، مالکان این نوع اموال در یک مقطع زمانی در صدد فک
و جداسازی آن بر می آیند. تقسیم اموال مشترک شامل موضوعاتی مختلف از جمله
اعیان و منافع ( حق و دین ) می باشد. تقسیم اموال مشترک با مالکیت رابطه
مستقیمی دارد و ثبوت مالکیت از شرایط اساسی اثبات حقانیت برای اقامه دعوی
می باشد. به گواهی آمار و ارقام و پرونده های موجود، کمتر پیش می آید روزی
بگذرد و در شعب دادگاههای عمومی و تجدیدنظر و دیوان عالی کشور، درباره
اموال مشترک پرونده ای با عناوین مدنی و کیفری مطرح نگردد.
دعاوی موجر و مستاجر : در خصوص املاک مسکونی چند دعوای مرتبط با این املاک قابلیت طرح دارد اما در صدر این دعاوی، دعوای تخلیه می باشد. با توجه به نوسانات اجاره امروزه بسیار دیده شده است که مستاجرین از تخلیه ملک در موعد انقضای مدت اجاره خودداری مینمایند. در این صورت بر حسب اینکه قرارداد اجاره، عادی یا رسمی باشد قضیه متفاوت است.
در قراردادهای عادی بسته به شرایطی میتوان به شورای حل اختلاف جهت صدور دستور تخلیه مراجعه نمود. ابتدائاً بیان می گردد که دستور تخلیه با حکم تخلیه متفاوت است.