ادامه توضیحات وکیل :
در غیر این صورت اگر قراردادی باشد و یکی از شروط وجود نداشته باشد متقاضی تخلیه می بایست با رجوع به دادگستری، تقاضای صدور حکم تخلیه را نماید که تشریفات این دعوا تا زمان قطعیت حکم و اجرا، موجبات طولانی شدن روند تخلیه گاها تا یک سال می گردد، مگر اینکه وکیل متخصص دعاوی ملکی با تجربیات خویش از اطاله پرونده تا این حد جلوگیری نماید.
اما در خصوص قراردادهای رسمی اجاره مسکونی، موجر می تواند با مراجعه به
اداره اجرای مفاد اسناد رسمی اداره ثبت محل وقوع ملک، تقاضای صدور اجرائیه و
تخلیه ملک را نماید. هر چند امروزه قراردادهای رسمی اجاره مسکونی بسیار
نادر هستند اما در صورت وجود، بهترین و کم هزینه ترین و کوتاه ترین راه
برای نیل به مقصود (تخلیه) مراجعه به اداره اجرای اسناد رسمی می باشد،اما بهتر است در این مورد حتما اول با وکیل ملکی مشورت کنید.
سایر دعاوی که در اجاره املاک مسکونی قابلیت طرح دارد دعوای الزام به تنظیم سند رسمی اجاره، دعوای پرداخت اجاره بهای معوقه، دعوای الزام به تنظیم تعمیرات اساسی یا جزئی مال مورد اجاره و غیره می باشد.
در خصوص اجاره املاک تجاری اما شرایط کاملاً متفاوت و پیچیده می باشد و دعاوی مختلفی از سوی طرفین قرارداد اجاره قابل طرح می باشد.
در املاک تجاری آنچه قضیه را متفاوت از اجاره املاک مسکونی مینماید وجود وجهی به نام سرقفلی یا حق کسب و پیشه و تجارت می باشد. اصولا در املاک تجاری، تخلیه مورد اجاره منوط به پرداخت سرقفلی و یا حق کسب و پیشه می باشد.
در تخلیه املاک تجاری اولا بایستی به تاریخ قرارداد اجاره توجه نمود چرا که بر اساس تاریخ انعقاد قرارداد ، روابط طرفین مشمول یکی از قوانین روابط موجر و مستاجر سال ۱۳۵۶ یا ۱۳۷۶ می گردد.
در قراردادهایی که مشمول قانون سال ۱۳۵۶ میگردند اصولاً موجر حق تخلیه مورد اجاره را ندارد مگر تحت شرایطی از جمله تعدی و تفریط مستاجر، تغییر شغل، انتقال به غیر، دریافت جواز ساخت و غیره.
در برخی از موارد تخلیه از جمله تخلیه به علت تخریب و نوسازی ملک، موجر مکلف به پرداخت تمام حق کسب و پیشه و تجارت می باشد و در برخی دیگر از جمله تخلیه به علت انتقال به غیر مکلف به پرداخت نصف حق کسب و پیشه باشد و در برخی دیگر از جمله تخلیه به علت تعدی و تفریط و تغییر شغل هیچ تکلیفی در پرداخت حق کسب و پیشه ندارد.
هر یک از این موارد نیاز به مداقه و بررسی قوانین و رویه های مرتبط با خویش را دارد که ذکر تمامی آنها در این مقاله غیر مقدور است.
اما در خصوص قراردادهایی که نسبت به آنها قانون روابط موجر و مستاجر سال
۷۶ حاکم می باشد قضیه کاملا متفاوت است. در قراردادهای مذکور اصولاً موجر
حق تخلیه مورد اجاره را پس از انقضای موعد اجاره دارد البته در مواردی حق
تخلیه منوط به پرداخت سرقفلی می باشد و در مواردی نیز منوط به پرداخت
سرقفلی نیست. مواردی که تخلیه و پرداخت سرقفلی صورت میگیرد.
به دو دسته تقسیم می گردد:
یک) مواردی که مستاجر در ابتدای قرارداد، مبلغی به عنوان سرقفلی به موجب
پرداخت کرده است. دو) مواردی که در قرارداد شرایطی به نفع مستاجر درج شده
است که برای تخلیه می بایست از شروط مذکور عدول نمود که در مقابل برای آن
مبلغی به عنوان سرقفلی به مستاجر تعلق میگیرد، مثل اینکه در قرارداد
اولیه، شرط شود که موجر مکلف است هر سال با یک مبلغ معینی با مستاجر تمدید
کند برای اینکه در پایان مدت اجاره اولیه، موجر تقاضای تخلیه ملک را داشته
باشد می بایست مبلغی به عنوان سرقفلی در مقابل شرط تمدید سالیانه به مستاجر
بپردازد و در غیر اینصورت حق تخلیه مورد اجاره را ندارد.